گوش كن در سالي سياه به دنيا آمده ام
سال اعدام و شكنجه
سال انكار كه انسان صنعت گر فردا و قرار خويش است
سالي كه بريدند حنجره ي ديگر را
آن سال سياه بود سياه
ماتم به تن زنان رزمنده ي ما
من فرزند خلف همان روزم كه
تو نشاندي به دل قرن خط خون اي جلاد
اما نبر از ياد كه هر روز و شبم
مي تراشم با دلي كه از خشم سنگش كردي
خنجري كه در حنجره ي بيدادگرت
روزي سرانجام فرو خواهم كرد
سال اعدام و شكنجه
سال انكار كه انسان صنعت گر فردا و قرار خويش است
سالي كه بريدند حنجره ي ديگر را
آن سال سياه بود سياه
ماتم به تن زنان رزمنده ي ما
من فرزند خلف همان روزم كه
تو نشاندي به دل قرن خط خون اي جلاد
اما نبر از ياد كه هر روز و شبم
مي تراشم با دلي كه از خشم سنگش كردي
خنجري كه در حنجره ي بيدادگرت
روزي سرانجام فرو خواهم كرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر