تو چه مي دانستي
پشت ِ همه اوهام ِ من از مرگ چه مايه زندگي ست
پشت ِ همه اوهام ِ من از مرگ چه مايه زندگي ست
به گلويي سرخ مي خوانم
.
حبيبم زيستن حق ما نيست
باد بر پيكرمان تازيانه مي خواهد
طناب بر گلوگاه مان تكيه گاه
و ما قد ِ تمام ِ قرن در آسمان تاب مي خوريم
حبيبم زيستن حق ما نيست
باد بر پيكرمان تازيانه مي خواهد
طناب بر گلوگاه مان تكيه گاه
و ما قد ِ تمام ِ قرن در آسمان تاب مي خوريم
.
سرخي تن ِ چند كبوتر سفيد را تاب نمي آوريم
از اينجاست كه حلقه هاي زنجير هر دم محكم تر به جانم مي پيچد
سرخي تن ِ چند كبوتر سفيد را تاب نمي آوريم
از اينجاست كه حلقه هاي زنجير هر دم محكم تر به جانم مي پيچد
.
بگو تمام دل سوختن ها به رفتنمان را گل بگيرند
اين گونه زيستن
به نه ي قرص تر از مرگ
سهم ما نيست
بگو تمام دل سوختن ها به رفتنمان را گل بگيرند
اين گونه زيستن
به نه ي قرص تر از مرگ
سهم ما نيست
.
سر از آسمان بردار حبيبم
زمين ات من
گام هايت را بر دوشم بگذار
پس از تو من فرو مي افتم
اما رفيق ديگري هست...شهيد
باور كن
سر از آسمان بردار حبيبم
زمين ات من
گام هايت را بر دوشم بگذار
پس از تو من فرو مي افتم
اما رفيق ديگري هست...شهيد
باور كن