از سرزمين من امروز يك مبارز به آسمان بلند خونين پركشيد
دل من با خود برد
.
.
فقط بگو رفیق...بگو می خواهم بشنوم چه بر زبانت چرخید آنگاه که صدای پا و درد به هم در آمیخت؟ می خواهم یاد بگیرم کدام شعر ؟ کدام سرود ؟ کدام آواز؟ کدام اسم را به زبان بیاورم که زانویم نلرزد؟ بگو می خواهم بدانم که دلم نلرزد آنگاه که به پشت سر می نگرم...
سفرت به خیر رفیق
تلگراف شماره 146
۲ ماه قبل
رفیق...
پاسخحذفبرادر...
دوست...
عزیز...
هر آنچه بود
رفت
:(
یاد همان یک خاطره ای که با او داشتم به خیر