۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

فرزاد كمانگر اعدام شد

از سرزمين من امروز يك مبارز به آسمان بلند خونين پركشيد
دل من با خود برد

.

.
فقط بگو رفیق...بگو می خواهم بشنوم چه بر زبانت چرخید آنگاه که صدای پا و درد به هم در آمیخت؟ می خواهم یاد بگیرم کدام شعر ؟ کدام سرود ؟ کدام آواز؟ کدام اسم را به زبان بیاورم که زانویم نلرزد؟ بگو می خواهم بدانم که دلم نلرزد آنگاه که به پشت سر می نگرم...
سفرت به خیر رفیق

۱ نظر:

  1. رفیق...
    برادر...
    دوست...
    عزیز...
    هر آنچه بود
    رفت
    :(

    یاد همان یک خاطره ای که با او داشتم به خیر

    پاسخحذف