۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

پشيمان

حافظه ام كند شده است
حالا كه كاغذ كفافت را نمي دهد تو را اينجا پاكنويس مي كنم
درست روي اين پارچه ي سفيد
كه خون خواه من است
با از ياد نبردن گرماي تو
پريشانم مي كند از اينگونه زيستن
اين مايه دور
و اين مايه نزديكتر
من كيستم به راستي؟
كلاف ترديد
چگونه مي توان اين جنين شك را دوست داشت؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر